ناگهان یک پری کوچک سر میزشان ظاهر شد و گفت:
چون شما زوجی اینچنین مثال زدنی هستید و درتمام این مدت به هم وفادار موندید ، هر کدامتان میتوانید یک آرزو بکنین...
خانم گفت:
اووووووووووووووووه، من میخواهم به همراه همسر عزیزم ، دور دنیا را سفر کنم
پری چوب جادوئیش را تکان داد و دوتا بلیط برای خطوط مسافربری جدید و شیک در دستش ظاهر شد
حالا نوبت آقا بود، چند لحظه فکر کرد و گفت:
خب، این خیلی رومانتیکه و فقط یکبار در زندگی اتفاق میافته، خیلی متاسفم عزیزم ولی من آرزوی من اینه که همسری 30 سال جوانتر از خود داشته باشم
خانم و پری سخت نا امید شده بودن ولی آرزو، آرزو دیگه !
پری چوب جادوئیش را چرخاند و .....آقا 92 ساله شد!
پیام اخلاقی این حکایت:
مردها شاید موجودات ناسپاسی باشن، ولی پری ها مونث هستن