توعروسی رفتم کناریه دختره نشستم
ازارایشش خوشم اومدخوشم اومد بخصوص ابروهاشو خوب درآورده بود
بهش گفتم شوهرت بهت گیرنمیده انقدرارایش میکنی
با عصبانت نگام کرد و رفت اونطرف نشست..
بعدأ متوجه شدم چه سوتی دادم بیچاره پسربود
چهارشنبه 94/2/9 ♦ 3:4 عصر ♦ یگانه ♦
نظر